ریدمان چابک: چابک گرایان چگونه می توانند پس از ریدمان، خیز بردارند؟
این دومین مقاله از مجموعۀ “ریدمان چابک” من است که می دانم نوشتن آن چیز عجیبی است. در مقالۀ جامعۀ چابک، ریدمان کرد، من دلایل اصلی پایان یافتن جویندگی طلای چابک را بررسی کردم: گواهینامۀ چابک بیش از حد. پذیرش بیش از حد چارچوب؛ لیز بیش از حد؛ نابی بیش از حد؛ و مدهای خیلی زیاد. در این مقاله من توصیه هایی را برای اینکه چگونه مردم می توانند از آشفتگی که ما ایجاد کرده ایم بهبود یابند، ارائه می کنم.
ترجمۀ ای از مقالات اسکات امبلر : بنیان گذار چابک منضبط (DA)
این دومین مقاله از مجموعۀ “ریدمان چابک” من است که می دانم نوشتن آن چیز عجیبی است. در مقالۀ جامعۀ چابک، ریدمان کرد، من دلایل اصلی پایان یافتن جویندگی طلای چابک را بررسی کردم: گواهینامۀ چابک بیش از حد. پذیرش بیش از حد چارچوب؛ لیز بیش از حد؛ نابی بیش از حد؛ و مدهای خیلی زیاد. در این مقاله من توصیه هایی را برای اینکه چگونه مردم می توانند از آشفتگی که ما ایجاد کرده ایم بهبود یابند، ارائه می کنم.
اجازه دهید با چند نظر در مورد مقالۀ اول شروع کنیم. ابتدا از شما برای بازخورد فوق العاده تشکر می کنم. این مقاله به وضوح در بین مردم طنین انداز شد، عمدتاً به شیوه ای مثبت. دوم، بله، عنوان کمی خام بود و بله، من این کار را عمداً انجام دادم. چند نفر آنقدر شجاع بودند که به طور خصوصی با من تماس بگیرند و من واقعاً از آن قدردانی می کنم. گاهی اوقات برای بیدار کردن مردم نیاز به خشن بودن دارید. سوم، تصویر بدی بود که من هم عمداً این کار را کردم. اگر تسلی بخش است، این کمترین تصویر بدی بود که ایجاد شده بود، که باعث می شود تعجب کنم که برخی از این مدل های زبان بزرگ (LLM) در مورد چه چیزی آموزش می بینند.
این مالش است: ما می رینیم و راه سخت طولانی برای بازگشت از آن خواهد بود. ما اساساً اعتماد مشتریانمان به خود را شکستیم. پس از از دست دادن اعتماد یک نفر دوباره به دست آوردن مجدد آن بسیار سخت است. از آنجایی که هر یک از ما در مسیر خود هستیم، من چندین مشاهدات را بررسی خواهم کرد که امیدوارم بینشی برای کمک به هدایت بهتر در آشفتگیهایی که در آن قرار گرفتهایم را فراهم کند. این مشاهدات عبارتند از:
- زمان آن فرا رسیده است که یک تغییر شغلی را در نظر بگیرید
- شما باید ارزش واقعی را اضافه کنید
- مربیان باید به سازمان ها کمک کنند تا نحوۀ بهبود را بیاموزند
- برخی از چابک گریان ممکن است طراحان سازمانی شوند
- چابک هنوز نمرده است…
زمان آن است که یک تغییر شغلی را در نظر بگیرید
با پایان یافتن جویندگی طلای چابک، بازار خدمات چابک به طرز چشمگیری کاهش یافته است. مشاغل چابک بسیار کمی نسبت به افرادی وجود دارند که امیدوارند این مشاغل را پر کنند و این به این زودی ها تغییر نخواهد کرد. رک بگویم، قرار نیست همه وارد قایق نجات چابک شوند. شاید وقت آن رسیده است که از چابکی عبور کنید؟
مفهوم ژاپنی “ikigai” شما را وادار می کند که در حرفۀ خود به دنبال معنی بگردید. برای یافتن کار معنادار، ikigai توصیه میکند به دنبال چیزهایی باشید که دوست دارید، در چه چیزهایی مهارت دارید، چه چیزی برای شما پول میآورد و چه چیزهایی برای دنیا مفید است. در گذشته چابک ممکن است هر چهار مورد را برای شما علامت زده باشد، اما اگر دیگر اینطور نیست، باید در استراتژی شغلی خود تجدید نظر کنید.
برای مثال من را در نظر بگیرید. من به اندازۀ کافی خوش شانس بودم که دو سال گذشته را صرف انتقال به یک حرفۀ جدید کردم. من به دانشگاه بازگشتم تا مدرک کارشناسی ارشد در هوش مصنوعی (AI) دریافت کنم، و اگر همه چیز خوب پیش برود، در دسامبر 2024 تمام خواهم کرد. این به من کمک می کند تمرکز خود را بر روی کار داده محور، به ویژه کیفیت داده (DQ) دوباره تنظیم کنم. و روش های مرتبط با چابک (WoW) برای متخصصان داده. من قصد دارم بر روی چیزهای داده تمرکز کنم، که هم برای هوش مصنوعی و هم امکان تصمیم گیری مبتنی بر داده در سازمان ها ضروری است. استراتژی انتقال شغلی من این است که بر تجربیات قبلی خود در زمینه چابکی و دادهها تکیه کنم و آن را با دانش و تجربیات جدید در مورد هوش مصنوعی تقویت کنم.
توصیه نهایی من در مورد این موضوع: اگر قبلاً این کار را نکرده اید، اکنون زمان تصمیم گیری در مورد مسیری است که می خواهید در حرفۀ خود انتخاب کنید. آیا به خدمات چابک ادامه می دهید؟ آیا از چابکی برای انجام کاری جدید استفاده خواهید کرد؟ یا چابکی را رها می کنید و ادامه می دهید؟
شما باید ارزش واقعی اضافه کنید
صرف نظر از اینکه کدام مسیر شغلی را انتخاب می کنید، هر سازمانی که شما را استخدام می کند انتظار دارد که ارزش واقعی برای آنها بیافزایید. این توصیه مستقیماً به نیاز به تمرکز بر روی چیزهایی که در مقالۀ قبلی توضیح داده شد، می پردازد. یک اشتباه اساسی توسط بسیاری از متخصصان چابک این است که آنها در نقشهای حمایتی مانند اسکرام مستر بودند. در حالی که آن نقش ها جایگاه خود را داشتند، متأسفانه آن نوع ارزش واقعی را که شما را ضروری می کند، اضافه نکردند. جای تعجب نیست که بسیاری از سازمانها اکنون تصمیم میگیرند از آن نقشها و افراد حاضر در آن صرف نظر کنند.
وقتی میگویم «ارزش واقعی اضافه کنید» منظورم این است که مشارکت شما در یک فعالیت به این صورت است:
- مستقیم. ورودی شما یک جزء کلیدی از مسیر حیاتی یک جریان ارزش در سازمان شما است. شما انجام می دهید؛ شما فقط راهنمایی یا نصیحت نمی کنید
- قابل اندازه گیری فعالیت و حتی بهتر از آن سهم شما را می توان به گونه ای اندازه گیری کرد که به وضوح ورودی مثبت را نشان دهد.
- قابل مشاهده. ورودی شما به تولید ارزش برای رهبری آشکار است. فقط به این دلیل که چیزی برای شما قابل مشاهده است، به این معنی نیست که برای تصمیم گیرندگان قابل مشاهده است.
برای سختتر کردن کارها، باید بتوانید ارزش واقعی را هم در کوتاهمدت و هم به صورت مداوم اضافه کنید. بله، هر سازمانی هنوز به افرادی نیاز دارد که بر تفکر استراتژیک بلندمدت متمرکز باشند. این کار معمولاً توسط افراد بسیار با تجربه ای انجام می شود که مدت طولانی در سازمان بوده اند. شما باید راه خود را در این نقش ها به دست آورید، مطمئناً بیشتر از حضور در یک کارگاه اخذ گواهینامه دو روزه دو قرانی.
شما می خواهید روی چیزهایی تمرکز کنید که به احتمال زیاد توسط هوش مصنوعی از بین نمی روند. اگر در یک نقش کسب و کار باشید، این کار آسانتر خواهد بود، زیرا اکثر سازمانها هنگام استفاده از هوش مصنوعی، بیشتر به دلیل کمبود افراد ماهر در هوش مصنوعی و سطوح بالای بدهی فنی داده، سرعت عمل خود را کاهش میدهند. برای افراد فنی، بهویژه توسعهدهندگان نرمافزار، ابزار جدید مبتنی بر هوش مصنوعی شروع به ایجاد تحولی کرده است که آخرین بار در دهۀ 90 با معرفی محیطهای توسعه یکپارچه مدرن (IDE) تجربه کردیم. برای اکثر مردم هوش مصنوعی به احتمال زیاد روش کار شما را تقویت می کند، نه اینکه جایگزین شما شود. اما، متخصصانی که دوست دارند روی یک جنبه از گردش کار کلی تمرکز کنند، اگر آن جنبه به طور خودکار از بین برود، احتمالاً با مشکل مواجه می شوند – تلاش می کنند تا به یک متخصص عمومی تبدیل شوند.
به دست آوردن مهارت های مورد نیاز برای افزودن ارزش واقعی آسان نخواهد بود. این امر مستلزم ترکیبی از تجربه و دانش است. تجربه زمان می برد، هیچ راه آسانی برای این وجود ندارد. در حالت ایده آل، تجربه شما متنوع است و ارزش زیادی به آن اضافه کرده است. دانش از تجربه، بلکه از آموزش، یادگیری، راهنمایی و مربیگری می آید. در حالت ایدهآل، هدف شما باید این باشد که یاد بگیرید چگونه میتوانید به روشهای نوظهور جدید، ارزش واقعی بیافزایید، به طوری که در زمان ایجاد فرصت، مهارتهای لازم برای انجام این کار را داشته باشید. اگر به طور معقولی نزدیک خط مقدم سازمان خود بمانید، دائماً فرصت هایی برای یادگیری و رشد خواهید داشت. یک مهارت مهم این است که یاد بگیرید قبل از اینکه خیلی دیر شود، چه زمانی به سمت چیز دیگری جهش کنید. گفتن این کار به وضوح آسانتر از انجام آن است – مطمئناً نمیخواهید خود را روی عرشه ببینید و آخرین قایق نجات را تماشا نمایید، اما همچنین نمیخواهید کسی باشید که کشتیای را رها کرده است که در نهایت غرق نشده است.
توصیۀ نهایی من در مورد این موضوع: سازمان ها به جای افرادی که در مورد هدایت دیگران برای انجام این کار صحبت می کنند به دنبال افرادی هستند که ارزش واقعی را به سرعت و به طور منظم اضافه کنند.
مربیان باید به سازمان ها کمک کنند تا نحوه بهبود را بیاموزند
در طول جویندگی طلای چابک، بسیاری از «مربیان چابک» و مشاوران به جای یادگیری چگونگی بهبود، بر کمک به سازمانها در اتخاذ چارچوبها تمرکز کردند. آنها مطمئناً یک بازی خوب در مورد استراتژیهای بهبود مانند (PDSA)(برنامه انجام مطالعه اقدام)، (PDCA) (برنامه انجام بررسی عمل) و (OODA) (مشاهده جهت تصمیم گیری، اقدام) صحبت کردند. متأسفانه، بسیاری از آنها پیش زمینه ای برای پیشنهاد استراتژی های قابل اجرا برای آزمایش نداشتند، از این رو آنها خیلی بیشتر از آنچه باید شکست خوردند و آن را از طریق ترویج شکست سریع توجیه کردند. مشتریان آنها متوجه این موضوع شدند و متوجه شدند که آنها به جای سفرهای بهبود خود همانطور که به آنها وعده داده شده بود، بودجه سفرهای یادگیری این مربیان را تأمین می کردند.
چند سال پیش، مارک لاینز و من یک استراتژی به نام بهبود مستمر هدایت شده (GCI) توسعه دادیم که یک حلقۀ کایزن معمولی PDSA را با جعبه ابزار منضبط چابک (DA) تقویت کرد. ایده این بود که یک تیم میتواند از یادگیری دیگران برای شناسایی استراتژی بالقوهای استفاده کند که به بهترین وجه با زمینهای که با آنها مواجه است مطابقت دارد و سپس آن را آزمایش کند. با انتخاب بهتری مانند این، احتمال موفقیت آزمایش خود را افزایش می دهید و در نتیجه میزان شکست خود را کاهش می دهید. مارک از DA به عنوان “مربی در جعبه” یاد می کرد.
بدبین ها در میان ما، و من خودم را در آن گروه قرار می دهم، احتمالاً فکر می کنم که من صرفاً کار خودم را تبلیغ می کنم. بله، من هستم. اما برای روشن بودن، من هیچ سهم مالی در موفقیت DA ندارم زیرا اکنون به طور کامل متعلق به انجمن مدیریت پروژه (PMI) است. گزینههای عالی دیگر برای بهبود پایگاههای دانش، Essence از Ivar Jacobson International (IJI) است که مجموعهای از شیوههای توسعۀ نرمافزار، مواد عالی که توسط مؤسسه کسب و کار چابک تهیه شده است، و خرد عملگرایانه ثبتشده در Agile 2 را به تصویر میکشد. من همچنین تجربیات خوبی داشتهام. از LLMها مانند ChatGPT یا Copilot برای مشاوره مربیگری بخواهید، اگرچه با توجه به مشکلات توهم در LLMها باید مراقب باشید. من همچنین کارهای امیدوارکنندهای را در LLM میبینم که برای این هدف خاص آموزش دیدهاند و خودم با ساختن چنین چیزی به عنوان بخشی از کار کارشناسی ارشد هوش مصنوعی خود تجربه کردهام.
اکیداً توصیه میکنم برای یادگیری کسب و کار خود از منابعی خارج از جریان اصلی چابک وقت بگذارید تا پسزمینه قویتری نسبت به آنچه مجتمع صنعتی چابک ترویج میکند به دست آورید. این شامل مهارت های مدیریت تغییر است که منبع عالی آن Prosci است. همچنین توصیه میکنم پیشینهای قابل احترام در مربیگری کسب کنید و فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) در این فضا پیشتاز است. اگرچه ممکن است بخواهید این توصیه را کمی جانبدارانه در نظر بگیرید، من گواهینامۀ مربی چابک PMI (DAC) را نیز توصیه می کنم زیرا تمرکز آن بر آموزش مهارت های نحوه بهبود مربیگری در سطح تیمی و بین تیمی است. DAC به مربیان می آموزد که چگونه از توصیه های ترکیبی و متنی که توسط جعبه ابزار DA به شیوه ای عملی گرفته شده است، استفاده کنند. بار دیگر، من انگیزۀ مالی برای تبلیغ محصولات یا خدمات PMI یا محصولات و خدمات هر یک از سازمانهای دیگر ذکر شده در این مقاله ندارم.
توصیه نهایی من در مورد این موضوع: سازمان ها به جای پذیرش چارچوب و تحول بدون جهت، به بهبود و نتایج علاقه مند هستند.
برخی از چابک گرایان ممکن است به طراحان سازمانی تبدیل شوند
یکی از عوامل اصلی مرگ جویندگی طلای چابک این است که تعداد کمی از جامعۀ چابک واقعاً پیش زمینه ای برای انجام کارهای بهبود داشتند. علاوه بر دانش چابک، تجربۀ مدیریت تغییر، و یک پایۀ محکم در مربیگری، شما همچنین باید اصول طراحی سازمانی (ED) را بدانید.
در چندین سال گذشته، من این افتخار را داشتم که در هیئت مشاوران گروه Intersection، یک سازمان غیرانتفاعی باشم که به مردم کمک می کند تا شرکت های بهتری ایجاد کنند. آنها یک جامعۀ بین رشته ای ساخته اند که بر همکاری و تبادل نظر تمرکز دارد، چیزی که باید با هر کسی که ذهنیت چابکی دارد صحبت کند. آنها یک زبان بصری ساده و در عین حال قوی به نام Edgy را برای کاوش و به اشتراک گذاری ایده های طراحی سازمانی توسعه داده اند و به طور فعال از آن در زمینه های گسترده ای استفاده می کنند. حدس من این است که وقتی دیدید گروه Intersection چه چیزی را به اشتراک میگذارد، آرزو میکنید که ای کاش سالها پیش در مورد آنها یاد میگرفتید.
فقط «چابک بودن» هرگز کافی نبود، شما همچنین به مهارت هایی برای «چابک کردن» نیاز داشتید. به طور مشابه، داشتن دانش در مورد طراحی سازمانی کافی نیست، شما همچنین به مهارت ها و تجربۀ سازمانی نیز نیاز دارید. به عنوان مثال، چند نقش ارشد در سازمان ها داشته اید؟ هیچ کدام؟ پس چرا کسی باید از شما راهنمایی بخواهد؟ چند دهه تجربه بازی در چنین نقش هایی را دارید؟ بدون داشتن تجربۀ گسترده در درک تفاوت های ظریف نحوه کار شرکت ها، چه چیزی باعث می شود فکر کنید که واجد شرایط طراحی آنها هستید؟
توصیه نهایی من در مورد این موضوع: تبدیل شدن به یک طراح سازمانی ممکن است به خوبی چیزی باشد که بسیاری از مربیان چابک در تمام مدت واقعاً امیدوار بودند که باشند. سفر برای تبدیل شدن به یک طراح سازمانی طولانی است و به کار سخت زیادی نیاز دارد، همانطور که هر سفر ارزشمندی انجام می دهد.
چابک هنوز نمرده است…
جنبش جویندگی طلای چابک ممکن است مرده باشد، و جنبش چابک به این دلیل ضربۀ قابل توجهی خورده است، اما ضربل مهلکی نیست. اگر جامعۀ چابک مسیر بهتری را انتخاب کند، چابک بهبود خواهد یافت. من چندین مسیر را شرح دادهام که چابک گرایان فردی ممکن است برای سفر انتخاب کنند، و اگر تعداد کافی از ما این کار را انجام دهیم، اوضاع بهتر خواهد شد. هرکسی که تصمیم بگیرد منتظر بازگشت روزهای خوب گذشته باشد، مدت زیادی منتظر خواهد ماند.
برای چند سال آینده، «چابک» در بیشتر سازمانها یک فحش خواهد بود، و صادقانه بگویم که ما شایسته آن هستیم. من فکر نمیکنم که ما شاهد جایگزینی کلمهای باشیم که باعث احترام به جنبش چابک شود. با این حال، اگر این کار را انجام دهیم، پول من روی «تطبیقی» است. به همین ترتیب، فکر نمی کنم به این زودی شاهد حرکت جدیدی باشیم که جایگزین چابک شود. من ممکن است اشتباه کنم، اما من هیچ چیز قابل قبولی را احساس نمی کنم.
چیزهای چابک زیادی وجود دارد، که من در این دو مقاله به برخی از آنها اشاره کرده ام، چیزهایی که محکم هستند و در آزمون زمان مقاومت می کنند. اما این مواد با شانۀ چابک آلوده شده اند و مدتی طول می کشد تا بوی چابک از روی آن شسته شود. صبور باشید، همه چیز در درازمدت جواب می دهد، هرچند در کوتاه مدت دردناک خواهد بود.
این در مورد چابک بودن نیست، صادقانه بگویم که هرگز به چابک بودن مربوط نمی شود، در عوض همیشه در مورد موثر بودن بود. روی آن تمرکز کنید و درست خواهید شد.